طاقچه

طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تالیفی» ثبت شده است

1)انواع جعل و سلب

جعل و سلب هر کدام بر دو نوع است: بسیط و مرکب (تالیفی)

جعل بسیط: به جعل یک مفعولی جعل بسیط گفته میشود؛ یا به عبارت دیگر به ایجاد کردن شیء میگویند. مثل جعل الله الانسان

جعل بسیط در محدوده ذات یا ذاتیات یا عوارض لازم است؛ یعنی وقتی که خداوند ذات را ایجاد کرد با همین ایجاد ذات، ذاتیات یا عوارض لازم آن هم ایجاد میگردد. مثلا با خلق انسان، حیوانیت، ناطقیت و ممکن الوجود بودن وی هم ایجاد میگردد

جعل مرکب یا جعل تالیفی: به جعل دو مفعولی گفته میشود؛ و به عبارت دیگر به ایجاد شیء لشیء گفته میشود. مثل جعل الله الانسان عالما

یعنی اول خداوند انسان را میآفریند و سپس برای دفعه دوم عالِم بودن را در وی ایجاد میکند.

جعل مرکب در محدود عوارض مفارق است، یعنی خداوند ابتدا معروض را خلق میکند و سپس عوارض مفارق رای برای معروض ایجاد میکند.

سلب بسیط: به اعدام الشی سلب بسیط گفته میشود. به معدوم کردن شی سلب بسیط گفته میشود. مثلا خدواند انسان را معدوم کند.

سلب مرکب یا تالیفی: اعدام شیء عن شیء، یعنی آنکه چیزی وجود دارد و چیزی از آن گرفته و سلب شود. مثلا خداوند عالمیت انسان را میگیرد.

 

2)حجیت قطع یا وجوب متابعت از قطع:

آخوند در مورد حجیت قطع 4 مدعا دارد:

الف)حجیت برای قطع قابل جعل تالیفی نیست:

یعنی اگر مکلف به حکمی قطع پیدا کند، شارع نمیتواند برای آن قطع، وجوب متابعت یا به عبارتی جعل حجیت کند.

دلیل: جعل حجیت از نوع جعل تالیفی برای قطع لازمه اش لغویت است، اگر کسی قطع پیدا کرد به مطلبی یعنی آن مطلب را واقع میداند و دیگر حالت منتظره ندارد و حجیت برای آن حاصل شده است و اصلا معنا ندارد که بخواهیم دوباره حجیت را برای قطع جعل کنیم. یا به عبارت علمی حجیت برای قطع عرض لازم است.

ب)جعل حجیت برای قطع به نحو جعل بسیط صحیح است:

یعنی شارع مقدس میتواند برای انسان ایجاد القطع بکند، یعنی زمینه ها را فراهم بکند تا ما برویم و برایمان قطع ایجاد شود. و با ایجاد قطع برای مکلف، حجیت هم همراه آن آمد؛ پس با ایجاد قطع، ایجاد حجیت هم کرده است. پس اولا و بالذات شارع قطع را ایجاد میکند و بالتبع شارع حجیت را برای مکلفین جعل کرده است.

ج)سلب حجیت از قطع به نحو سلب تالیفی صحیح نیست:

یعنی وقتی که مکلف به مطلبی قطع دارد، شارع بیاید و بگوید این قطع شما حجت نیست. یعنی آنکه قطع برای شما وجوب متابعت ندارد و نباید از قطع تبعیت بکنید.

دلیل اول) آن هم این است که سلب حجیت از قطع به نحو تالیقی سلب لازم از ملزوم است؛ چرا که حجیت، لازمه قطع است و هرگز از قطع منفک نیست و سلب حجیت از قطع یعنی سلب لازم از ملزوم و این باطل است.

 دلیل دوم) سلب حجیت از قطع به نحو سلب تالیفی لازمه اش اجتماع ضدین است حقیقتا و اعتقادا و یا اعتقادا فقط؛ بدین بیان که اگر من قطع دارم که در زمان غیبت نماز جمعه واجب است، حال یا این قطع مطابق واقع است یا مطابق واقع نیست:

اگر مطابق واقع بود، و در این حال شارع میگفت که قطع حجیت ندارد و واجب المتابعت نیست، یعنی شارع میگوید که نماز جمعه واجب نیست؛ از طرفی طبق فرض مطابق با واقع است، پس واجب است. در نتیجه لازم میاید حقیقتا، نماز جمعه هم واجب باشد و هم واجب نباشد، یعنی اجتماع ضدین حقیقتا. همچنین چون مکلف قطع دارد پس اعتقادا نماز جمعه واجب است و شارع حجیت قطع را سلب کرده پس باید معتقد باشد که نماز جمعه واجب نباشد؛ در نتیجه اعتقادا نماز جمعه هم واجب است و هم واجب نیست.

اگر قطع مطابق واقع نبود، یعنی در واقع نماز جمعه واجب نیست ولی من اعتقاد دارم که نماز جمعه واجب است؛ حال شارع میاید و میگوید که قطع حجیت ندارد یعنی واجب نیست؛ پس من باید معتقد باشم که واجب است چون قطع دارم و هم معتقد باشم که واجب نیست چون شارع گفته است که قطع حجیت ندارد. پس اجتماع ضدین لازم میاید.

د)[خارج از کتاب] سلب حجیت از قطع به نحو سلب بسیط صحیح است:

یعنی شارع مقدس میتواند قطع را اعدام کند، یعنی کاری بکند که قطع شما از بین برود. حال که قطع را معدوم کرد، در حقیقت حجیت آنرا هم از بین برده است. اولا و بالذات قطع را از بین برده است و بالتبع و بالعرض حجیت آن را هم معدوم کرده است.

 

3)موافقت و مخالفت با حکم شرعی:

اگر مکلف قطع پیدا بکند به حکم فعلی موافقت آن ثواب دارد و مخالفت آن عقاب دارد؛ ولی اگر مکلف قطع پیدا کند به حکم اقتضایی یا انشایی مخالفت آن عقاب ندارد ولی موافقت آن از باب انقیاد ثواب تفضلی دارد.

اگر حکم به مرتبه فعلیت رسیده باشد ولی مکلف خبر نداشت میتواند اصل عملیه جاری کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۹۲ ، ۰۶:۴۲
حسین حاجی حسینی