طاقچه

طبقه بندی موضوعی

شهید بابایی و شهوت جنسی

جمعه, ۳ آبان ۱۳۹۲، ۱۰:۵۰ ق.ظ

یکی از دوستان شهید بابایی می گوید: در دوران تحصیل در آمریکا روزی در بولتن خبری پایگاه « ریس» که هر هفته منتشر می شد، مطلبی نوشته شده بود که توجه همه را به خود جلب کرد . مطلب این بود : « دانشجو بابایی ساعت 2 نیمه شب می‌دود تا شیطان را از خود دور کند.» من و بابایی هم اتاق بودیم . ماجرای خبر بولتن را از او پرسیدم. او گفت: چند شب پیش بی خوابی به سرم زده بود .رفتم میدان چمن و شروع کردم به دویدن. از قضا کلنل باکستر فرمانده پایگاه با همسرش مرا دیدند و شگفت زده شدند . کلنل ماشین را نگه داشت ومرا صدا زد. نزد او رفتم . او گفت در این وقت شب برای چه می‌دوی؟ گفتم : خوابم نمی‌آمد خواستم کمی ورزش کنم تا خسته شوم .گویا توضیح من برای کلنل قابل قبول نبود او اصرار کرد تا واقعیت را برایش بگویم . به او گفتم مسائلی در اطراف من می‌گذرد که گاهی موجب می‌شود شیطان با وسوسه‌هایش مرا به گناه بکشاند ودر دین ما توصیه شده که در چنین مواقعی بدویم یا دوش آب سرد بگیریم. آن دو با شنیدن حرف‌های من تا دقایقی می‌خندیدند ، زیرا با ذهنیتی که نسبت به مسائل جنسی داشتند نمی‌توانستند رفتار مرا درک کنند.

خدا شهید بابایى را رحمت کند. ایشان دانشجو بود و در آمریکا درس مى‏خواند. سیاست آمریکا این بود که یک بچه‏ى ایرانى را با یک بچه آمریکایى در یک اتاق بکنند. مى‏گفتند: براى اینکه زبان انگلیسى را خوب یاد بگیرند، این کار را مى‏کنیم. اما هدفشان این بود که فرهنگ ایرانى پیروز نشود. یک روز یکى از دوستان شهید بابایى مى‏گفت: در اتاق شهید بابایى رفتم و دیدم که ایشان یک طناب بسته است و یک پارچه روى آن انداخته است. گفتم: چرا طناب بسته‏اى؟ گفت: این آمریکایى به دیوار عکس‏هاى سکسى مى‏زند و شراب هم مى‏خورد. من هم نمى‏خواهم آن عکس‏ها را ببینم. ممکن است دیدن این عکس‏ها در روح من تأثیر بگذارد. من به خاطر همین با پارچه بین خودم و او را جدا کرده‏ام

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۸/۰۳
حسین حاجی حسینی

نظرات  (۱)

۰۸ آبان ۹۲ ، ۱۰:۳۸ پاتوق ماه عسل...

سلام , خسته نباشید و خدااااااقوت...

عجب ایمان هایی داشتند ! فقط یک سوال چرا میرفتند خارج از ایران تحصیل کنند ؟ درست است در بعضی موارد ما دانش و تخصص وافی را نداشته ایم اما آیا اگر در داخل میماندند صدبرابر کمک میکردند یا نه...؟!

بنده طبق گفته ی بزرگان نظرم این است که میماندند و میساختند خیلی بهتر از این بود که بروند و برگردند و بسازند...

من خاک پای شهید بابایی هستم.

التماس دعا.

پاسخ:
سلام
دوست عزیز اون زمان که شهید بابایی رفتند زیرساختهای اون تو ایران ممکن نبود و اصلا وجود نداشت. فرمایش شما تقریبا به درد الان میخوره که در بسیاری از رشته ها و علوم دانشگاههای ما از سطح مطلوبی برخوردارند.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی